تعاریف مختلفی از قطب وجود دارد ولی حلقه‌ی قطبی از نظر فنی به مناطقی گفته می‌شود که در بالای عرض جغرافیایی ۶۶ درجه، ۳۰ دقیقه‌ی شمالی، قرار دارد. در واقع قطب را می‌توان به عنوان یک منطقه‌ی بسیار خشک و سرد تعریف کرد. برخلاف قطب جنوب که در قاره‌ی قطب جنوب قرار گرفته است، قطب شمال در وسط اقیانوس منجمد شمالی است و توسط آلاسکا و کشورهای کانادا، گرینلند و روسیه احاطه شده شده است. اقیانوس قطب شمال حدود ۴۰۰۰ متر عمق دارد و با تخته‌های یخ با ضخامت ۳-۲ متر پوشانده شده است. دما در زمستان که آفتابی وجود ندارد حدود ۳۰ درجه زیر صفر است درحالیکه در تابستان می‌تواند به صفر برسد.
آیا قطب شمال تماماً یخ است؟
برخلاف باور عامه، قطب شمال تماماً یخ و برف نیست. در زمستان بیشتر سرزمین قطبی شمال در زیر برف و یخ است. درحالیکه قسمت‌های بزرگی از این سرزمین از جنگل‌ها و تاندراها تشکیل شده است که در آن‌ها گیاهان، درختچه‌ها و درختان رشد می‌کنند.
آیا در قطب شمال شهر هم وجود دارد؟
چند شهر بزرگ در قطب شمال وجود دارد که شامل بارو در آلاسکا، ترومسو در نروژ و مورامانسک و سیلخارد در روسیه هستند. علاوه بر این شهرها، شهرها و روستاهای بزرگ دیگری نیز وجود دارد.
قطب شمال چقدر بزرگ است؟
قطب شمال ناحیه‌ای به اندازه‌ی کل قاره‌ی آمریکای شمالی را در بر می‌گیرد.
انسان‌ها از چه زمانی در قطب شمال زندگی می‌کرده‌اند؟
هزاران سال است که انسان‌ها نواحی مختلف قطب شمال را اشغال کرده‌اند. اولین نشانه‌ی سکونت انسان در این منطقه به ۴۰ هزار سال پیش برمی‌گردد که در سیبری غربی مشاهده شده است. اولین حضور مردم در آمریکای شمالی به ۱۵ هزار سال پیش مربوط می‌شود که انسان‌ها آلاسکا را اشغال کردند. محققان اعتقاد دارند که گرینلند و قطب شمال کانادا ۱۱ هزار سال پس از آلاسکا مسکونی شدند یعنی حدود ۴ هزار سال پیش.
مردم قطب چگونه مرده‌های خود را دفن می‌کنند؟
در گذشته سرخپوست‌های اینویت یا اسکیموها مرده‌های خود را در زیر سنگ‌چین‌ها بر روی سطح زمین یا یخ دفن می‌کردند. امروزه، آن‌ها مردگان خود را طبق آیین‌های مذهبی‌شان که عموماً مسیحیت است دفن می‌کنند.
وایکینگ‌ها نیز اغلب برای دفن مردگان‌شان از قایق استفاده می‌کرده‌اند. برای اشخاص رده بالا، معمولاً کشتی‌های بزرگی بهمراه مرده دفن می‌شدند. برخی وایکینگ‌ها ترجیح می‌دادند سوزانده شوند ولی در این حالت نیز خاکستر آن‌ها بهمراه دست‌سازهای‌شان دفن می‌شد چون آن‌ها اعتقاد داشتند که این مصنوعات در زندگی بعدی به کار آن‌ها می‌آیند.
اسکموها چند کلمه برای برف در زبان خود دارند.
یک باور اشتباه وجود دارد که اسکیموها ۵۰، ۱۰۰ و حتی ۴۰۰ کلمه برای برف در زبان خود دارند. در واقع یک زبان اسکیمویی منفرد وجود ندارد. زبان‌شناسان عقیده دارند که در تمامی زبان‌های گروه اسکیمویی ۴ کلمه‌ی ریشه‌ای برای برف وجود دارد که صفت‌های مختلفی به آن‌ها اضافه می‌شوند.
منبع:
